از زمان ورود اسلام تا شکل گیری دولت صفوی در ایران از پوشش بانوان ایرانی اطلاعات زیادی در منابع داخلی وجود ندارد. با این حال، بر اساس گزارش سیاحان غربی از ایران و برخی سفالینه های باقی مانده از آن دوران باید گفت؛با ورود دین اسلام به ایران،تغییرات چندانی در نوع لباس های بانوان ایرانی ایجاد نشد، بلکه از تجملات آن کاسته و بر سادگی آن افزوده شد.
از زمان ورود اسلام تا شکل گیری دولت صفوی در ایران از پوشش بانوان ایرانی اطلاعات زیادی در منابع داخلی وجود ندارد. با این حال، بر اساس گزارش سیاحان غربی از ایران و برخی سفالینه های باقی مانده از آن دوران باید گفت؛با ورود دین اسلام به ایران،تغییرات چندانی در نوع لباس های بانوان ایرانی ایجاد نشد، بلکه از تجملات آن کاسته و بر سادگی آن افزوده شد. موضوع تهیه پوشاک بانوان پس از دوره ساسانی مانند دیگر نیازمندیها تعطیل بردار نبود و نفوذ حکام و بازماندگان عرب، تغییر چندانی در ذوقها مگر سلیقه های تجارتی نداد و حتی خود آنان بتدریج از سلیقه های مردم ایران برخوردار شدند.
در ایالات مردم همان پوشاک محلی خود را داشتند چنانکه امروزه هم مردم استانهای ما، همان لباس قدیمی خود را که یادآور پوشاک دوره های اشکانی و ساسانی است دارند.
با این وصف ظاهرا از پوشاک بانوان و حتی مردان در دوره حمله اعراب، برگه ای در دست نیست. نقش های برجسته سنگی و یا نقش هائی که چون گذشته پوشاک را بنمایاند در دست نیست. مورخان قدیم نیز در این زمینه نوشته هائی ندارند و برخی ها اگر از جغرافیای یک منطقه و احیانا نحوه زندگانی و اقتصاد مردمی از دیار ما ذکری کرده اند از پارچه ها و صنایع دستی مردم سخن به میان آورده اند.
در حقیقت باید توجه داشت که پس از ورود اسلام به ایران و ملاحظاتی که اسلام در پوشش مومنین داشت تغییرات مهم و بنیادین در لباس اهل اسلام پیش آمد. از اینرو لباس نومسلمانان به سوی سادگی و دوری از تفاخر رفته است نه اینکه در جوامع نومسلمان لباس فاتحان جای لباس مردم را گرفته باشد.
منابع تاریخی از پوشش زنان در قرون اولیه اسلامی اطلاعات چندانی بدست نمی دهند و از اینرو نمی شود درباره نوع و جزئیات آن صحبت زیادی کرد. مورخان فقط از انواع پارچه های مرغوب و پوشاک مردان قرون چهارم و پنجم مطالبی را گزارش کرده اند. همچنین از اهمیت پارچه بافی و کارهای دستی بانوان در قرون ششم و هفتم سخن گفته اند و درباره ی پوشاک بانوان سکوت کرده اند.
سرپرستی سایکس به نقل از مارکوپولو سیاح ونیزی قرن ششم و هفتم، می نویسد:
بانوان ایرانی و دخترها روی پارچه های ابریشمی(نقوش حیوانات،گلها و درختان و نمونه های مختلف) را سوزندوزی می کردند.پیش بخاریها، رولحافیها، رو متکائیها دست دوز از عجایب صنعت دوستدوزی بانوان در این دوره محسوب می شود.
کریستی ویلسن در کتاب تاریخ صنایع ایران می نویسد:
بلاخره می توان گفت که دوره ی سلجوقیان از ادواری بوده که اشکال و رنگهای جدید و لباسهای نو ظاهر گردیده و اگر چه بافندگی از صنایعی است که همیشه در ایران مقامی ارجمند داشته است. با این حال این محقق نیز از پوشاک زنان و نوع اطلاعاتی را ارائه نمی دهد.
برای جواب دهی به سیر تحولات پوشاک زنان در چند قرن اول اسلامی بار دیگر مجبور هستیم به الواح گلی، سفالینه ها و بشقاب ها و کاسه ها و ظرف های باقی مانده مراجعه کنیم تا بتوانیم ترسیمی از پوشاک آن دوره داشته باشیم.
با مشاهده و بررسی جزئیات پوشاک بانوان در نقوش، بنظر می رسد برخی انگار های پوشاک بانوان این دوره، همان انگاره های پوشاک دوره های پیش است و نوعی از قبای بلند ایندوره از همان نوعی است که اناهیتای طاق بستان در بردارد و نقوش تزئینی پوشاک(سوزندوزیها و قلابدوزیها) در همان زمینه ایست که در پیش معمول بوده و انواع پارچه های گذشته(بصورت بهتری) همچنان مورد استفادع ایندوره ها بوده است.
با این وصف، پوشاک بانوان این چند قرن که گذشت عبارت بوده است از:
1-قبای سه ربی، آستین کوتاه، جلو بسته(با شکافی در جلو دامن) با یقه افقی(که اغلب، پوست دوزی میشده است). این قبا گاهی جلو باز نیز بوده(که با دگمه بسته می شده) و یقه آن سه گوش تا بوسط سینه می رسیده است.
2-قبای بلند آستین کوتاه، جلو باز(که گرداگرد یقه و بر آن پوست دوزی میشده) و گاهی بر روی شانه نیز زر دوزی و قلابدوزی می کرده اند(از قبای بلند، نوه آستین بلند آن نیز معمول بوده است).
3-پیراهن بلند آستین کوتاه، جلو باز، دگمه دار، یقه سه گوش با برگردان(که اغلب زر دوزی یا قلابدوزی شده است، و گاهی نیز بر روی یقه، پوست دوزی کرده اند.
پیراهن دیگری نیز بوده که جلوی آن بسته میشده و یقه گرد داشته، و بر دور یقه، به پهنای در حدود چهار انگشت، پارچه ای از رنگ دیگر می دوختند. گاهی این پیراهن دارای یقه ای بیضی شکل بوده و از کمر بپائین نیز، چین داشته است.
4-سرپوش بانوان، از عرقچین، چهار قد، لچک، نوار و یکنوع روسری توری با پارچه های به شکل مخصوص تشکیل می شده است. گاهی به جای نوار پارچه ای(که موی سر را با آن در بالای پیشانی می بندند) تاجی دانه نشان تهیه میشده و در وسط آن جقه ای کار گذارده(بر وسط نوار پارچه اینیز گاهی جقه کار می گذاشته اند).
عرقچین، در زیر لچک و مستقیما روی موی سر مورد استعمال داشته است و معمولا به دو طرف عرقچین، دو سر یکسرشته دانه های قیمتی که از زیر چانه میگذاشت،وصل می کردند.
همچنین بانوان گاهی گیسوهای بلند خود را بوسیله ی توری محافظت می نمودند.
5-بانوان این دوره، دو نوع کفش داشتند؛ نوع ساق بلند بود(که از دیرباز مرسوم بوده است). و در لوح برجسته و گچی ری نمایان است، و نوع دیگر، کفشی راحتی، سبک و پنجه کوتاه است .
کلاویخو درباره پوشش زنان تبریز در زمان تیمور می نویسد:«جامه زنان در خیابان عبارت است پارچه سفیدی که سراپای آنها را می پوشاند و نقابی از موی اسب که بر چهره می افکنند تا هیچکی آنان را نشناسد».