خبرگزاری فارس، مشهد - میگویند آنجا به علی بن موسی الرضا (ع) ارادت خاصی دارند و زائران پیاده را در منازل خود اسکان میدهند؛ همین جمله باعث میشود تا راهی سفر کوتاهی شوم تا به چند و چون ماجرا پی ببرم.
در طول مسیر، موکبهایی که برای پذیرایی از زائران امام رضا علیه السلام ایجاد شده است و زائران پیادهای که در سرمای پاییزی آبان ماه با پای پیاده از شهر و دیار خود به مشهدالرضا میآیند نیز جلب توجه میکند. 60 کیلومتر که از مشهد فاصله میگیرم، به روستایی میرسم که نامش «جمالده» است؛ روستایی با 140 خانوار و بیش از 480 نفر جمعیت.
اهالی این روستا به جز چندین دختری که سالیان پیش به عقد چند جوان این روستا در آمدند، همگی اهل تسنن هستند. به گفته اهالی روستا اینجا شیعه و سنی با هم تفاوتی ندارند.
استقبال از زائران با چای تازه دم و خرما
وارد روستا که میشوم اولین چیزی که به چشم میآید، باز بودن در خانه یکی از اهالی است. میزی جلوی در قرار داده و ظرف آب، سماوری پر از چای تازه دم و ظرفی خرما روی آن با سلیقه چیده شده اند، چند کودک و نوجوان هم پشت آن میز ایستاده اند و به زائران امام الرئوف خوش آمد میگویند و مردی کهنسال نیز مشغول آماده کردن لوازم برای پذیرایی از زائران است.
برخلاف دیگر روستاهایی که دیدهام اینجا خیابانکشی شده و حتی خیابانهای آن نیز آسفالت است.
سراغ عوس الدین آقایی را میگیرم؛ میگویند عضو شورای این روستا است، از اولین فردی که میپرسم، خودش عوس الدین آقایی است!
مرا نمیشناسد اما بدون لحظهای درنگ به منزلش دعوتم میکند، پس میتوان حدس زد از زائران امام الرئوف هم چگونه میزبانی میکند.
داخل خانه میشوم راه پلهای مفروش شده و چندین اتاق بزرگ برای پذیرایی از مهمانان پیش رویم وجود دارد، به اتاقی راهنمایی میشوم که گویی اتاق مهمانان خاص است.
بافت منازل، روستایی نیست اما کاملا استاندارد هم نیست و با راه رفتن یک نفر در اتاق انگار زلزلهای چند ریشتری اتاق را به لرزه در میآورد، کمی بعد صاحب خانه هم وارد اتاق میشود.
روایت خاطره اولین زائرانی که به «جمالده» آمدند
آقایی میگوید اولین دفعهای که زائران امام رضا(ع) را به خانه خود دعوت کرد مربوط به 15 سال پیش است که آن زمان جاده تازه افتتاح شده بود.
او میگوید: آن روز هوا بسیار سرد بود و خسته از یک روز کاری و با تراکتور از شخم زدن زمین به خانه برمیگشتم که دیدم گروهی حدود 15 نفره، پیاده از مسیر جاده میآمدند، پرسیدم گفتند ما زائر هستیم و پیاده به مشهد میرویم، من گفتم روستای ما کمی جلوتر است هوا سرد است بیایید با تراکتور شما را به روستا ببرم و بعد از استراحت دوباره به راه ادامه دهید و همین اتفاق افتاد و چند نفر از بانوانی که همراهشان بود با یک مرد را به روستا بردم و دیگران هم پیاده به راه ادامه دادند و به روستا رسیدند، شب در روستا استراحت کردند و روز بعد راهی مشهد شدند، از آن سال به بعد تعداد زائرانی که به روستای ما میآمدند بیشتر شد.
آقایی ادامه میدهد: اوایل هر زائری که به روستا میآمد سراغ خانه شورا را میگرفت و شورا هم موظف بود بنا به حیطه کاری خود این مسافران و زائران را میزبانی کند.
سوالات بسیاری که سر دارم را گویی از قبل میداند و خودش توضیح میدهد که راهدارخانه ابرش هر شب تعداد زائران را به ما اطلاع میدهد و هماهنگی برای اسکان زائران در منازل را انجام میدهیم.
ازدواج شیعه و سنی در این روستا مرسوم است
اهل تسنن بودن اهالی این روستا و میزبانی از زائران امام رضا(ع) نکتهای است که نمیتوان به راحتی از آن عبور کرد؛ پس در این خصوص هم میپرسم و این عضو شورای روستا میگوید: در بخش احمدآباد اصلا بحث شیعه و سنی وجود ندارد، اینجا کسی از دیگری نمیرنجد، رفت و آمد و حتی ازدواج شیعه و سنی هم در این روستا مرسوم است و در این زمینه هیچ مشکلی نیست، اصلا در طول تاریخ این روستا، چنین اختلافاتی وجود نداشته است. دین ما یکی است، فقط مذهب متفاوت است و هیچ مسئلهای از این بابت وجود ندارد ما حتی با افرادی از اهل تشیع هم وصلت ازدواج را انجام دادیم مثلا زن دایی خود من شیعه است.
او که سعی دارد به هر صورتی شده من را مجاب کند واقعا در این روستا اختلافی میان این دو مذهب وجود ندارد میگوید: به گفته امام خمینی ما هم شیعه انگلیسی و هم سنی انگلیسی داریم، همه جایی گروه خاصی برای تفرقه افکنی وجود دارد، در مذهب شیعه و سنی هم این افراد هستند اما در این روستا این اختلافات جایی ندارد.
آقایی میگوید: ما سنی حنفی هستیم و چون امام حنیفه از شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام بوده است این مذهب با مذهب شیعه جعفری اشتراکات بسیاری دارد.
شرایط اقتصادی جامعه مسئلهای است که ممکن است معیشت افراد را با مشکل رو به رو کند، میپرسم با این وجود میزبانی از زائران کار سختی نیست، اما او میگوید: شغل اهالی این روستا دامداری و کشاورزی است شرایط سخت است اما روزی مهمان و اهالی خانه را خود خدا اول صبح به انسان میدهد و از این بابت نگرانی وجود ندارد.
وی میگوید: مردم این روستا عشق و علاقه خاصی به امام رضاعلیه السلام دارند و سعی میکنند حداقل هفتهای یک مرتبه هم که شده به زیارت آقا بروند.
عکس نوشتهای برای ظهور
عکس نوشتهای را روی دیوار این خانه میبینم که برایم جالب است، «یا صاحب الزمان تک تک قدم هایم را نذر آمدن تو می،کنم» این جملهای است که روی این عکس، نوشته شده است میپرسم این عکس نوشته از کجا آمده است و دختر خانواده میگوید: سال گذشته کاروانی راهی سفر به مشهد بودند همگی روی کوله پشتیهای خود این عکس را وصل کرده بودند و نشان دهنده کاروان آنها بود و من از آن خوشم آمد و درخواست کردم تا یک نفر از زائران این عکس نوشته را به من بدهد.
وجود این عکس و اعتقاد به جملهای که روی آن نوشته شده چیزی نیست که اتفاقی باشد این کار هم نشان میدهد عشق به اهل بیت واقعا حد و مرز و محدودیتی ندارد هرکسی باشی با هر مذهب و آیین خاصی، اما باز هم عشق به اهل بیت در دل تو جایی دارد.
مشغول صحبت هستیم که علیرضا پسر خانواده خبر رسیدن کاروانی از زائران را میدهد، صاحب خانه که از قبل هماهنگی اسکان آنها در مدرسه را انجام داده، من را هم برای دیدن این زائران به مدرسه راهنمایی میکند.
«مدرسه یاسر»، جایی که محل تحصیل کودکان روستای جمالده است و دختر و پسر این روستا تا کلاس هشتم را پشت میزهای کوچک آن میگذرانند.
مدرسه کمی دورتر از منزل آقایی است و پیاده به سوی آن می،رویم، مدرسه در بزرگ و خاکستری رنگی دارد و حیاط آن خاکی است.
داخل کلاسها و راهرو مدرسه هم برای استراحت زائران با موکت مفروش شده است، چند کلاس برای آقایان و چند کلاس هم برای بانوان وجود دارد که مشغول استراحت هستند.
کاروانی 120 نفره از آباده و کاروانی 67 نفره از روستای کاشک شهرستان خوشاب، برای استراحت و صرف ناهار به این روستا آمده اند.
وقتی امام رضا(ع) «جمالده» را راه نجات کاروان آباده میکند
سید محمد احمدی مسؤول کاروان محبان رضا از شهرستان آباده است که از سال 80 همراه کاروانش به مشهد سفر میکنند، کت و شلوار خاکستری رنگی پوشیده و شال سبز رنگی که نشانه سید بودنش است، روی شانههایش جا خوش کرده است.
به سراغ او میروم تا قصه آشنایی اش با این روستا را برایم تعریف کند و او اینگونه روایت میکند که اولین بار همراه با 100نفر از هم کاروانیها از آباده راهی مشهد شدیم، آن سال سه روز برف و باران میبارید و همه ما هم در برف و باران به راه ادامه دادیم به نزدیکی این روستا که رسیدیم دیگر نایی برای رفتن نبود و شب هم فرا رسیده بود، با دلی شکسته رو به حرم آقا کردم و گفتم ما به عشق شما این راه را پیاده آمدیم اما اکنون مشکل اسکان داریم آقا جان خودت کمکم کن با این 100 نفر که در راه ماندم چه کنم، همین موقع رفتم داخل ستاد، شمارهای را به من دادند که با آن تماس بگیرم تماس گرفتم و گفتم ما 100 نفر هستیم و در راه ماندیم و هیچ جایی برای اینکه شب را آنجا بگذرانیم نداریم، فردی که پشت خط بود گفت قدم شما روی چشم و منزلش را در اختیار ما گذاشت و سه روز از ما پذیرایی کرد.
میداند اهالی این روستا اهل تسنن هستند و با لهجه شیرین و جذاب استان فارس میگوید: به دلیل اینکه شیعه را دوست میدارند ما چند سال است با ساکنان این روستا همکاری میکنیم و زائران را به این روستا میآوریم.
در همین حین غذای زائران هم که در موکبها طبخ شده به مدرسه میرسد تا اهالی روستا این ضیافت را تکمیلتر کنند.
حسن امیراحمدی فردی است که 15 سال است مسوولیت پذیرایی زائران در روستای جمال ده را به عهده دارد.
وی میگوید: غذای این کاروانها با کمک چندین موکب انجام میشود و اهالی روستا بیشتر به اسکان و پذیرایی اولیه از زائران میپردازند.
پارو کردن برف با دست برای راحتی زائران آقا
بعد از صرف ناهار مسؤول کاروان خوشاب هم از پذیرایی خوب این اهالی میگوید: چهار سال پیش جاده برفی بود و ما به این روستا راهنمایی شدیم، در طول مسیر زنها و بچههایی را دیدم که با دست برف را کنار میزدند که زائر آقا به راحتی بتواند به منزل این افراد وارد شود و اینجا بود که عظمت این زائران را درک کردم و از آن سال به بعد همیشه از خدا خواستم اگر لایق هستم مدال نوکری را از من نگیرد.
محمد کاشکی میگوید: 6 سال است که همراه کاروان از خوشاب و روستای کاشک به زیارت میرویم.
قصه آشنایی او با اهالی این روستا مربوط به 15 سال پیش و درست زمانی است که وسیله نقلیه او خراب میشود و مورد لطف اهالی جمالده قرار میگیرد.
وی میگوید: در دین اسلام، شیعه و سنی نداریم این نفسهای شیطان است که بیخ گوش ما زمزمه میکند، ما امت واحده هستیم در یک کشور زندگی میکنیم، یک رهبر داریم و زیر یک پرچم هم پا میکوبیم.
زائران بعد از صرف ناهار دوباره راهی جاده میشوند تا همزمان با شهادت امام رضا(ع) در حرم امن شمس الشموس دیدار تازه کنند و دلی را که یک سال منتظر دیدار دوباره بود، تسلی دهند.
کم کم زائران از روستا خارج میشوند اهالی روستا هم برای بدرقه چند قدمی همراهی شان میکنند و در دل برای سفری امن برای آنها دعا میکنند و التماس دعا میگویند.
اسکان سالانه 6 تا 7هزار زائر در جمالده
رحیم غفوری نیز یکی دیگر از ساکنان این روستا است اینجا تقسیم کار حرف اول را میزند و هر کدام از اهالی که تمایل داشته باشند مسؤولیتی را قبول میکنند و حاج رحیم هم چند سالی است که مسؤولیت اسکان زائران پیاده رضوی را به عهده دارد.
او میگوید: سالانه دراین روستا بین 6 تا 7 هزار زائر را اسکان میدهیم و از سرتا سر ایران هم زائر داریم.
حاج رحیم معتقد است کار برای امام رضا(ع) خستگی ندارد چراکه اهالی این روستا با عشق برای اهل بیت کار میکنند.
اهالی روستا همان جایی که به استقبال زائران میروند و میزی برای پذیرایی قرار دادند، همان جا نیز زائران را بدرقه میکنند.
آنها مهیای استقبال از دسته دیگری از زائران میشوند که کاروانی متشکل از 250 بانوی دلباخته به سلطان خراسان است و در همین لحظه من هم برای بازگشت از این سفر نیم روزی جذاب از اهالی با صفای جمالده خداحافظی میکنم.