امروز باور این داستانها برای حتی افرادی که آشنا با ادبیات هستند کمی مشکل است اما در 8 سال دفاع مقدس اعجوبههایی بوده است که افسانه نیست. واقعیت است اما واقعیتهایی ناشناخته که امروز گرد پیری بر چهره دلنشینشان نشسته اما هنوز هم استوار هستند.
سرهنگ رفیع غفاری معروف به شکارچی تانک یکی از این افراد است. اعجوبهای که باورش سخت است در زمان جوانی رکورددار منهدم کردن تانک بوده و بعید است که هنوز کسی توانسته باشد رکورد این جانباز عزیز را شکسته باشد.
وی در معرفی خودش میگوید: سرهنگ بازنشسته جانباز رفیع غفاری، منهدمکننده بیش از دویست دستگاه تانک و نفربر دشمن در هشت سال دفاع مقدس همچنین به غنیمت گرفتن بیش از پنجاه دستگاه تانک در طول جنگ هستم.
سرهنگ غفاری درباره حضورش در عملیاتهای مختلف میافزاید: در اکثر عملیاتهای بزرگ ارتش و سپاه به عنوان شکارچی تانک حضور داشتم و به یاری خدا توفیق داشتم این تعداد تانک را که خدمتتان عرض کردم، منهدم کنم. تانکهای زیادی منهدم کردم هر کدامش به نوبه خودش واقعا حساس بودند ولی میخواهم به تعداد بیش از سی دستگاه تانک در یک عملیات که سبب پیروزی عملیات فتحالمبین و بعدش عملیات بیتالمقدس شد، اشاره کنم.
این جانباز بازنشسته به بیان خاطراتش در این زمینه پرداخت و گفت: در این دو عملیات بیش از سی و سه هزار نفر از نیروهای دشمن اسیر گرفتیم در مقابل این همه اسرا تعداد کشته و مجروحین بیش از اینها میشد همچنین بیش از پنج شش هزار کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالیمان را از دست دشمن آزاد کردیم و خرمشهر عزیزمان را آزاد کردیم.
وی افزود: قبل از عملیات فتحالمبین که در دوم فروردین سال 61 انجام شد، یگان ما یعنی تیپ 55 هوابرد در منطقه تنگه رغابیه مستقر بودند عراق در اسفندماه 60 اقدام به تک خیلی سنگین کرد با چندین لشکر و تیپ مستقل حمله کردند تا جاده اهواز و اندیمشک را تصرف و راه تدارکاتی نیروهای جنوب و غرب را قطع کنند.
سرهنگ غفاری تصریح کرد: از آرایشات نیروهای ما هم اطلاع داشتند که داریم برای حمله آماده میشویم. در 29 اسفند شب به ما اطلاع دادند آماده باشید دشمن اقدام به تک کرده من به عنوان شکارچی تانک معمولا با موشک تاو هدفها را منهدم میکردم. این موشک سه کیلومتر برد داشت و حدود پنجاه سانت و هشت دهم سانت در زره گلولهاش نفوذ میکرد.
شکارچی تانک ایران بیان کرد: به دلیل آسیبپذیریاش معمولا دو سه کیلومتر از خط اول عقب بودیم، وقتی آمادهباش دادند مجبور شدیم تا صبح صبر کنیم هوا روشن بشود تا در آن مواضعی که در نظر گرفته بودیم مستقر بشویم و با تانکهای دشمن مقابله بکنیم.
وی عنوان کرد: وقتی صبح هوا روشن شد. با ماشینهای قبضه یعنی موشکانداز و جیپ مهمات بیار که شش تا گلوله همراهمان بود حرکت کردیم و در آن سنگر و آن موضع که قبلا در نظر گرفته بودیم مستقر شدیم.
سرهنگ غفاری گفت: وقتی نگاه کردیم دیدیم تعداد خیلی زیاد تانکهای دشمن سه قسمت شده یک قسمتش در روبهروی منطقه پدافندی گردان ما آرایش گرفتند اما به دلیل ذوعارضی بودن یا تپه ماهور بودن منطقه نتوانستند به گردان نفوذ کنند ولی یک تعداد از تانکها به طرف گردان158 رفتند که سمت راست گردان ما بود.
بیشتر بخوانید
وی تصریح کرد: البته در وسط گردان ما و گردان 158 هم حدودا سیزده چهارده کیلومتر خالی بود. دشمن از این منطقه استفاده و شبانه نیروهای پیادهاش به مواضع اول گردان سمت راستی ما نفوذ کرده بود، یک تعداد تانک هم برای تصرف جاده اهواز اندیمشک داشتند، عقب میرفتند من وقتی نگاه کردم دیدم از آن محلی که ما مستقر هستیم بردمان که سه کیلومتر است به تانکهای دشمن نمیرسد.
سرهنگ غفاری گفت: با آن نفراتی که به عنوان خدمه همراه من بودند، هماهنگی کردم و گفتم ما که الان بردمان به اینها نمیرسد بایستی جلو برویم تا بردمان در برد سه کیلومتری قرار بگیرد و بتوانیم تانکهای دشمن را منهدم کنیم. دشت رغابیه بود و تعداد زیاد درخت در دشت بود به نام درخت کنار، کنارهای وحشی که از زمین به پهنای دو سه متر و به ارتفاع 2 – 2.5 متر روییده بودند تنها امکانی که وجود داشت این بود که پشت این درختها مخفی بشویم، گلولهگذاری بکنیم و از پشت درخت بیرون بیایم تانک را منهدم کنیم.
وی عنوان کرد: پشت آن جیپی که موشکانداز روی آن بود، نشستم و با آخرین سرعت خودمان را پشت یک درخت رساندیم با اعتماد به نفس خیلی زیاد دیدم تانکهای خیلی زیاد است اما ما نهایتا هشت تا گلوله داشتیم.
شکارچی تانک ایران خاطرنشان کرد: هشت تا گلوله در عرض چند دقیقه میتوانستم تیراندازی کنم اما گلولهها زود تمام میشد بنابراین گفتم که گلولههای ماشین مهمات بیار را پیاده کنند پای درخت بگذارند، بروند از انبار مهمات که حدودا پانزده شانزده کیلومتر فاصله داشت موشک بیاورند.
وی عنوان کرد: به این صورت اولین گلولهای که گلولهگذاری کردند، آماده تیراندازی شدم و از پشت درخت بیرون آمدم. نخستین تانکی که آمد، دریچه دیدش به طرف ما بود آن را منهدم کردم. معمولا شگرد من این بود که هدف خطرناک است هدفی که دیدش به طرف من هست اول آن را منهدم بکنم.
سرهنگ غفاری اظهار داشت: بعد از منهدم کردن آن تانک باخیال راحت سراغ بقیه تانکها که پهلویشان به طرف ما بود، رفتم. یک در میان شروع به منهدم کردن تانکها کردم.
وی گفت: زمانی بود که این دو نفر درجهدار همراه من موشک بیست و چهار کیلویی را روی دوششان میگذاشتند هر جا که من تغییر موضع میدادم میرفتم آنها گلولهها را میآوردند و من کار چهار نفر تیرانداز و کمک تیرانداز و مهمات بیار و گلولهگذار را تنها خودم انجام میدادم، پشت فرمان مینشستم حرکت میکردم پشت یک درخت میرفتم موضع میگرفتم گلولهگذاری میکردم تست میکردم آماده به تیراندازی میکردم دوباره از پشت درخت بیرون میآمدم تانک که مورد هدف میخواستم قرار بدهم میدیدم منهدمش میکردم.
سرهنگ غفاری افزود: در آن روز چندین مرحله این دو سرباز رفتند، مهمات آوردند و بیش از سی دستگاه تانک منهدم کردم تانکها وقتی دیدند این طور است که هر چی تانک وارد عمل کردند، یکی یکی منهدم میشوند مجبور شدند عقبنشینی بکنند.
وی تصریح کرد: در عقبنشینی تعدادی تانک هم سالم گذاشتند و فرار کردند.کشورهای حامی عراق به آنها تانک میدادند. به هر حال آن روز یادم میآید بیش از سی دستگاه تانک منهدم کرده بودم.
سرهنگ غفاری در بیان شیرینترین خاطره خود گفت: در عملیات بیتالمقدس جاده اهواز - خرمشهر بودیم. روبهروی ما تعدادی تانک سالم داشتند فرار میکردند، من آنهایی را که میدانستم سالم هستند منهدمش نمیکردم برایشان تیراندازی نمیکردم ولی خوشبختانه یا متاسفانه یکی از دوستان گزارشگر و فیلمبردار به من گفت که این تانک را دلم میخواهد بزنی و من فیلمبرداری بکنم.
وی افزود: زمانی که باد میوزید، من سعی میکردم تیراندازی نکنم تا در اثر موج انفجار گرد و خاک جلو دوربین را بگیرد و نتوانم هدف را ببینم، اما ناچارا گفتم اشکال ندارد من شانسی تیراندازی میکنم شاید به خاطر باد به هدف نخورد.
شکارچی تانک تصریح کرد: زمانی که میخواستم آن تانک را بزنم شلیک کردم گرد و خاک آمد جلو دوربین را گرفت من دیگر تانک را ندیدم خوشبختانه لرزش دست نداشتم و موشک به هدف خورده بود. زمانی که گرد و خاک کنار رفت دیدم تانک آتش گرفته واقعا به قدری هم خودم خوشحال شدم هم آن گزارشگر و فیلمبردار و آن رزمندگانی که همراه ما ناظر این تیراندازی من بودند خوشحال بودند که حد نداشت آن هم فراموش نمیکنم.
سرهنگ غفاری درباره رکوردش در منهدم کردن 9 تانک در 5 دقیقه گفت: تقریبا یازده ماه از زمان جنگ گذشته بود. من در گردان 135 خدمت میکردم. این گردان مامور به لشکر 21 حمزه بود. لشکر 21 حمزه غرب کرخه روبهروی بیست کیلومتری دزفول قرار میگرفت در منطقه پدافندی مستقر بودیم.
وی افزود: در این زمان به شکارچی تانک معروف بودم؛ یک روز فرمانده لشکر من را احضار کردند و گفتند که تعداد هشت دستگاه تانک دیدم، هر دستگاه تانکی که منهدم کردی من ده هزار تومان پاداش نقدی میدهم. آن موقع حقوق ما در ماه دو هزار تومان بود یعنی منهدم کردن یک دستگاه تانک برابر با پنج ماه حقوق ما بود. من گفتم اگر توانستم به یاری خدا تانکی منهدم کنم به جای پاداش نقدی برای هر دستگاه تانکی که منهدم میکنم دو تا گلوله موشک برای من بدهید.
شکارچی تانک بیان کرد: ایشان واقعا باورش نشد ناباورانه به من گفتند حالا شما برو ببینم چیکار میکنی؟
سرهنگ غفاری تصریح کرد: به آن منطقه که فرمانده لشکر تانکها را دیده بود، دیدم هشت دستگاه تانک دیده میشود ولی یکی دو دستگاه بیشتر در برد سه کیلومتری موشک ما نیستند و منطقه طوری بود که یک متر ماشین نمیتوانست از آن محلی که تانکها دیده میشوند جلوتر برود.
وی گفت: ناچارا نزدیک غروب از داخل شیارها بالای آن تپه که در هزار متری بود، نگاه کردم دیدم ده دستگاه تانک دیده میشود برگشتم آمدم پاسگاه و گفتم جناب سرگرد در روز روشن نمیتوان تانکها را زد چون در دید دشمن هستیم.
شکارچی تانک بیان کرد: دو قبضه موشکانداز با ده تا گلوله در اختیار من بگذارید تا شب بالای آن تپهای که در هزار متری است، برویم و صبح وقتی هوا روشن میشود من شروع به منهدم کردن این تانکها کنم.
وی افزود: ایشان قبول نکرد اما پس از اینکه من دلایلم را گفتم قانع شد با این حال از فرمانده تیپ نیز اجازه گرفت. ما آمدیم دو قبضه با چهار تا باتری نیمه شارژ با ده تا گلوله از گردان انتخاب کردیم.
سرهنگ غفاری عنوان کرد: برای تحقق این هدف 3 کار کردیم، اول دو تا گالن آب با خودمان بردیم تا موقع تیراندازی پشت قبضهها بپاشیم که زمان تیراندازی گرد و خاک نشود. دوم یک کیلومتر سیم از دیدگاه تا بالای آن تپه کشیدم که شب میخواهیم حرکت کنیم دست بگیریم و بتوانیم حرکت کنیم. سوم با خمپارهاندازهای منطقه و توپخانه هماهنگی کردیم که زمان تیراندازی من پشت هدفها را بزنند.
وی تصریح کرد: ساعت دوازده با بیست و پنج نفر سرباز و خدمه این وسایلها را بالای آن تپه کشیدیم نشستیم تا صبح بشود وقتی هوا روشن شد اتفاقا یکی از نفرات عراق از داخل تانک بیرون آمد کنار رفت کاری انجام داد آمد جلو تانک ایستاد شروع به نرمش و ورزش کردن کرد.
شکارچی تانک ایران خاطرنشان کرد: من از ترس اینکه مبادا ایشان ندیده باشد هنوز کاملا هوا روشن نشده بود تانکها به زور دیده میشدند اعلام آمادهباش کردم. توپخانه و خمپارهاندازها شروع به تیراندازی کردند وقتی تیراندازی شروع شد این نفر بدو داخل تانک رفتند دوباره از ترس اینکه باز مبادا ایشان ما را دیده باشد، اولین تانک را زدم.
سرهنگ غفاری عنوان کرد: اولین تیر را که تیراندازی کردم تا گلولهگذاری بشود تست بشود، پای آن یکی دویدم با آن یک تانک دیگر تا آن را باز گلولهگذاری بکنند این آماده برای تیراندازی بود. در کمتر از پنج دقیقه نه دستگاه تانک را بدون کوچکترین عکسالعمل از طرف عراقیها منهدم کردم.
وی اظهار داشت: وقتی کار تمام شد و به عقب برگشتیم؛ حدودا پنجاه متر عقب نیامده بودیم که عراقیها شروع به تیراندازی کردند از اول خط تا بیست و پنج شش کیلومتر عقبتر را زدند چون فکر میکردند یک حمله خیلی بزرگی برایشان شده دیگر فکر نکردند که همه اینها کار یک نفر است.
انتهای پیام/424/ش